پنج‌شنبه , 2024/03/28
خانه / نوشتۀ برگزیده / جامعۀ جستجوگر

جامعۀ جستجوگر

جامعۀ جستجوگر

🔵دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی

🔸هر یک از ما در جستجوی خویشتنیم، جامعه نیز جستجوگر خویشتن است. جامعۀ جستجوگر امروز، راه درازی را پشت سرگذاشته است.

🔸انقلاب که شد، آرزومند بود. جامعۀ آرزومند گرم است و پر آشوب. آرزوها تنوع دارند، اما آرزومندها، با همۀ تفاوت‌هاشان به فرداهای دور می‌اندیشند. از حال و اوضاع زندگی کوتاه مدت فردی‌شان غفلت می‌کنند و غرق در رؤیاهای جمعی زندگی می‌کنند. انقلاب که پیروز شد، روحانیون و روشنفکران و فعالان پرسابقه، جامعه را هدایت‌پذیر می‌خواستند. هر کس از سویی راه هدایتی نشان داد و مردم را به راه هدایت و نور و سعادت دعوت کرد.

🔸هدایتگران به سر و کلۀ هم پریدند و آخرکار هم معلوم شد، راه اصلی هدایت کدام است. شمار کثیری از مردم به راه هدایت پیوستند و شماری دیگر، نشستند، باور نکردند و به تدریج، کسانی نیز به زندگی شخصی خود بازگشتند.

🔸دهۀ شصت به پایان رسید و جامعه در دهۀ هفتاد، پرسشگر شد. هر کس از جایی بر‌خاست، و سمبل‌های هدایت را به پرسش کشید. کار و بار روشنفکری و تولید و ترویج فکر و اندیشه، گرم شد. همه دل‌مشغول تولید پرسش‌های تازه شدند، یا به پاسخ‌گویی به پرسش‌های جاری در کوچه و بازار شهر پرداختند. 

🔸دهۀ هشتاد، جامعه به تدریج معترض شد. پرسش‌های پاسخ نگفته، انباشت شده بودند و مردمانی به اعتراض می‌اندیشیدند. اوج آن سال ۱۳۸۸ بود، اما اعتراضاتشان به جایی نرسید. کتک خوردند، آواره شدند و یا به خانه‌هاشان بازگشتند. به آنها تفهیم شد که قدرتی ندارند. شکست خوردگان تحقیر شدند، تمسخرشان کردند و طعم ذلت را به آنان چشاندند.

🔸دهۀ نود اما، دهۀ پرتلاطمی بود. جامعه ابتدا بازیگر شد و از زمین بازی انتخابات و صندوق رأی، استفاده کرد، تا بازی کند. فرصت‌های کوچک را جدی گرفت. چندان به دستاوردها و فرداها نیاندیشید. بیشتر ذوق بازی‌کردن گرمش می‌کرد، در بازی‌ هم به جایی نرسید. هیچ چیز برای یک بازی منصفانه فراهم نبود. از نیمۀ دهۀ ۹۰ دست از بازیگری کشید وبا معترض شد. روزهایی را به اعتراض گذراند، اما سرخورده به خانه بازگشت. پس از آن، به تماشاگری روی آورد. حال دیگر تماشاگر است. کسانی در صحنه‌اند، بازی می‌کنند، شجاعت می‌ورزند، رجز می‌خوانند، جلو می‌روند، عقب می‌روند، گاه صحنه‌های فساد را به صحنه می‌آورند و گاه صحنه‌های ترسناک را. شادند، سوگوارند، موفق‌اند و گاه اندیشناک، اما هیچ چیز تماشاگران را از روی صندلی‌هاشان بلند نمی‌کند، تماشاگران فقط تماشا می‌کنند. با هم تفاوت‌های بسیار دارند، کثیری از آنان خوابند. کسانی تخمه می‌شکنند و با کنار دستی‌شان بگو مگو می‌کنند. نمایش روی صحنه، هیچ انتظاری در آنان بر نمی‌انگیزد، آرزویی خلق نمی‌کند، هیچ چیز گویی ارزش پرسیدن ندارد، حتی در آنان میل اعتراض هم، ایجاد نمی‌کند.

🔸تماشاگری دوام ندارد. هیچ زایشی در آن نیست، ملال‌آور و کسالت‌بار است. خوب اگر نگاه کنی، کسانی برخاسته‌اند، صندلی‌ها را ترک کرده‌اند. بیرون سالن تماشا، بگومگوهای آرامی در جریان است. به نظر دوران تازه‌ای در راه است. آنها از چیزی فاصله می‌گیرند که همه دوران‌های گذشته را به هم پیوند می‌داد: کانونی بودن مردان چپ و راست نظام سیاسی. آرزومندی، پرسشگری، اعتراض و بازیگری و تماشا، میدان‌های متفاوتی برای بازنشاندن نظام سیاسی در کانون توجه عمومی بود. اما در بگومگوهای تازه، مردم فرصتی برای بازتعریف حیات سیاسی‌شان می‌گشایند. سخن و نگاه دیگر متوجه بالا نیست. کلام به تدریج از نسبت‌های عمودی به نسبت‌های افقی راه می‌گشاید. به جای بالا، نگاه متوجه روبروست، جامعه به خود می‌نگرد.

🔸می‌توان نام این فصل تازه را، جامعۀ جستجوگر نامید. جامعه خود را جستجو می‌کند، لاغر و سرخورده است. تنها در پر و بازیابی خود چاق می‌شود و منطق از دست رفتۀ زندگی را بازخواهد یافت.

  • با پوزش از استاد محترم، بسیار اندک ویرایش‌های نگارشی صورت گرفته است، مدیر سایت.

درباره adminHepiir

Check Also

بررسی آثار ورود مستقیم روحانیت به حکمرانی

حجت‌الاسلام کاظم قاضی‌زاده، استاد حوزه و دانشگاه، مؤسسه پژوهشی فرهنگی فهیم: نزدیک شدن روحانیت به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.