دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی:
🖱جوزف شومپیتر، از اولین کسانی بود که معتقد بود نظام اقتصاد سرمایهداری، یک رودخانه متلاطم و پرآشوب است و نمیتواند در تعادل قرار گیرد. او تصویر سرمایهداری را به یک نظام خلاق و منبع نیروی تغییر آن را نیز، به نیروی کارآفرین تغییر داد، که دائماً در حال خلق چیزهای جدید و از بین بردن چیزهای قدیمی است. در نتیجۀ این فرآیند، صاحبان کسبوکارهای قدیمی، که منافعشان در خطر میافتد و البته دولتها، که نمیتوانند همپای تغییرات نوآوری حرکت کنند، همیشه در برابر تخریب خلاقانه، مقاومت و مخالفت میکنند.
🖱در چند دهۀ اخیر و با پدید آمدن صنعت ICT، بار دیگر نگاهها به سمت نظریه تخریب خلاقانه شومپیتر جلب شده است. صنعت ICT، دقیقاً همان موج پنجم نظریۀ تخریب خلاقانۀ شومپیتر است و اکنون سوالی که ذهن اندیشمندان اقتصادی را درگیر کرده، این است که موج بعدی تخریب خلاقانه کدام است، تا با دانستن آن، کشورها بتوانند بر این موج سوار شوند و یک رشد بلند مدت اقتصادی را تجربه کنند.
🖱معتقدم مسالۀ اصلی ما در ایران این است که نهادهایی که در ساختار اقتصاد ایران شکل گرفتهاند، چقدر اجازۀ آزاد شدن نیروهای کارآفرینی را میدهند تا ایران نیز بتواند موج بعدی تخریب خلاقانه را بهموقع تشخیص دهد و وارد آن شود؟ و مسئلۀ مهم بعدی: آیا ظهور برخی استارتآپهای اینترنتی در ایران، یعنی همان ورود کشور به موج بعدی تخریب خلاقانه؟
🖱با توجه به ساختار انحصاری که اقتصاد ایران دارد، موجی که استارتآپها و کسبوکارهای اینترنتی ایجاد کردهاند، موج کوچکی از نظریه تخریب خلاقانه به شمار میآید. اما این موج، صرفاً بخش کوچکی از موج بزرگ ICT است و نمیتوان گفت این موج کوچک توانسته است به تغییر و تحولات اساسی در اقتصاد ایران منجر شود و سهم بزرگی در رشد اقتصادی داشته باشد. به طور مثال، استارتآپها در حوزه تاکسیهای اینترنتی، در اقتصاد ایران موفقیتهایی به دست آوردهاند و با فراگیر شدن اسنپ و تپسی، سیستم تاکسیهای تلفنی جمع شد و بهرهوری در آن بخش افزایش یافت. اما آنها نتوانستند دگرگونی بزرگی در اقتصاد ایران ایجاد کنند؛ علی الخصوص از منظر تولید ثروت و رشد اقتصادی!
🖱تخریب خلاقانه، بر آن نیروهای کارآفرینی تأکید دارد که دگرگونیهای بزرگی در اقتصاد ایجاد کنند، مانند موجی که صنعت خودرو در جهان به راه انداخت. بنابراین، موجهای کوچک که پلتفورمهای مبتنی بر ICT، یا همان استارتآپها، به راه میاندازند، بیشتر باعث کارآمدی بازاری که در آن فعالیت میکنند میشوند، نه اینکه موج جدیدی از فناوری همانند آنچه ICT رقم زد، به راه بیندازند. در دنیا هم همینگونه است و کسبوکارهای پلتفرمی، مولد ثروت قابل توجهی نبودهاند. مثلاً، استارتآپ اوبر، درست است که باعث افزایش بهرهوری در بخش حمل ونقل شد، اما فقط کارایی بازار حمل ونقل را بالا برده است. اگر اوبر بخواهد موج بزرگ تخریب خلاقانه را ایجاد کند، باید سیستم جدیدی از حملونقل به راه بیندازد تا به طور کلی سیستم بازار قبلی از کار بیفتد و صنعت جدیدی را ایجاد کند. مثلاً اگر اوبر، یک سیستم حملونقل هوایی برای حملونقل درونشهری راهاندازی کند، آنوقت میتوانیم بگوییم بر مبنای نظریه خلاق، موج بزرگی را به وجود آورده است.
🖱پس برای ایجاد رشد و یک تحول و دگرگونی در اقتصاد ایران، این موج باید بتواند به تحولاتی اساسی در تکنولوژی صنایع منجر شود که در حال حاضر چنین چیزی دیده نمیشود. به عبارت دیگر، در همان موج کوچکی که باعث شد تاکسیهای اینترنتی و فروش اینترنتی شکل بگیرند، باقی ماندهایم. پس اگرچه در فضای استارتآپی، نیروهای کارآفرینی آزاد شدهاند و خوب هم عمل کردهاند، اما در صنایع بزرگی مثل صنعت خودرو و فولاد، به دلیل انحصاراتی که وجود دارد، حتی همین موج کوچک از تخریب خلاقانه هم شکل نمیگیرد و دائماً نوآوری و نیروهای کارآفرینی سرکوب میشوند.
🖱پس باید حواسمان باشد موج نوآوری و خلاقیتی که در فضای استارتآپی رخ داده، با موج بزرگی که تخریب خلاق پس از ICT ایجاد خواهد کرد، فرق دارد و اگر بخواهیم تمام تمرکزمان را بر این موج کوچک استارتآپی و کسبوکارهای اینترنتی قرار دهیم، از موجهای بزرگ تخریب خلاقانه که تمام دنیا به دنبال آن هستند، عقب میمانیم. متاسفانه به نظر میرسد سیاستگذار هم فکر میکند حد رشد فناوری در حد استارتآپ است. بنابراین، اگر بخواهیم یک دگرگونی بزرگ در اقتصادمان رخ دهد، باید در مورد این وسواس بر استارتآپهای اینترنتی، یک بازنگری جدی صورت گیرد و توجه همه، بهخصوص سیاستگذاران، به سمت موج بزرگ تخریب خلاقانه در فناوری تغییر مسیر دهد. (آنچه خواندید، بخشی از مصاحبۀ اخیر آقای دکتر با نشریه تجارت فردا میباشد.)