دکتر حمیدرضا فرتوکزاده، عضو هیئتعلمی دانشگاه صنعتی مالکاشتر:
بیانیۀ مشترک شرکتهای پژو-سیتروئن و فیات- کرایسلر حکایت از یک ادغام نوظهور دارد:
“برند جدید خودرویی دارای انگیزههای نیرومند و یک فرهنگ سازمانی قدرتمند خواهد بود. ما در کنار هم جمع شدهایم تا به یک رهبر جدید جهانی بازار خودرو تبدیل شویم که به تمامی نیازهای مشتریان با سلایق مختلف پاسخ دهد.”
در خبرها آمده است که علاوه بر محصولاتی که تحت برند استلانتیس به بازار عرضه خواهد شد، زیرمجموعههای این برند نظیر آلفا رومئو، کرایسلر، جیپ و پژو، محصولات اختصاصی خود را با نام خود به بازار عرضه خواهند کرد. چین یکی از اصلیترین بازارهای هدف این برند در کنار کشورهای اروپایی خواهد بود.
در ماه سپتامبر، پژو و فیات اعلام کرده بودند که ارزش این برند جدید، حدوداً ۳۸ میلیارد دلار خواهد بود. پس از اتمام کامل این ادغام، استلانتیس به چهارمین خودروساز بزرگ در جهان تبدیل خواهد شد. (ایسنا به نقل از شین هوا )
این یک نمونه از تلاش لابیهای قدرت و ثروت در نظام سرمایهداری برای تجمیع تقاضا و تجمیع قابلیتها و تجمیع منابع در آستانۀ سال جدید میلادی و پس از پشت سر گذاشتن یک سال سخت کرونایی است.
پیشرفت این برنامۀ مشترک فراملیتی در چنین شرایطی، بیانگر اهمیت آن در سرنوشت صنعت خودروسازی است. چرا که ادغام، شرط لازم و ضروری برای رقابتپذیری است. درس مهمی که از این ادغام برای اقتصاد ایران میشود گرفت این است که، رقابتپذیری بدون تجمیع تقاضا و تجمیع قابلیتها و منابع، خیال خامی بیش نیست.
صنعت خودرو، واگنسازی، لوازم خانگی و تجهیزات پتروشیمی و هر صنعتی که جزء زنجیرههای اولويتدار ایران انتخاب شود، بدون تجمیع تقاضا و قابلیت و منابع، رقابتپذیر نخواهند شد. این درسی است که فراز و فرود و تلخ و شیرین بازار، به دولتها و شرکتهای غربی داده است و ما هنوز این درس را نیاموختهایم.
نقطۀ کانونی این درسآموخته، وظیفۀ ذاتی و انکارناپذیر دولتها در امر بازارسازی است. بازارسازی یعنی، روشن کردن نسبت میان رقابت و همکاری بنگاهها، اشتراک و انفراد، وحدت و کثرت. بازارسازی یعنی، کاهش تنوع در ریشهها به منظور رسیدن به مزایای ناشی از مقیاس، economy of scale. بازارسازی يعني، ایجاد پل ارتباطی میان قابلیتهای صنعتی و فناورانه کشور با تقاضای مؤثر بازار.
بازارسازی نقطۀ اهرمی و حلقۀ مفقودۀ فرایند صنعتیسازی ایران است که در نیم قرن اخیر، مغفول بوده است و گاهی هم به غلط، به معنای دولتیسازی شرکتها انگاشته شده است. حال آنکه بازارسازی، به معنای خلق فرصت برای بنگاهها در دامنۀ مفاهیم پایهای صنعتیسازی به وسیلۀ دولت است. درجایی دیگر، توضیح دادهایم که چرا کاری که دولت ایران برای صنعت خودرو کرده است، نصاب قابل قبولی از امتیازات بازارسازی و صنعتیسازی را کسب نمیکند. سردرگمی و پریشان احوالی سیاستهای صنعتی ایران در ادوار مختلف، خود به بحث مستقل و قاعدتاً مطولی نیازمند است. موضوع بحث این یادداشت، دلالتها و درسآموختههایی از چگونگی بازارسازی دولتهای غربی برای سیاستگذاران ایرانی، به بهانۀ ادغام شرکتهای پژو سیتروئن و فیات کرایسلر است.
توجه شود که ادغامها و ائتلافهایی در این ابعاد، مسائل حقوقی و قانونی پردامنهای دارد، که بدون حمایت دولتهای متبوع، امکانپذیر نیست. يعنی پشت صحنۀ این ادغامها دولتها هستند. البته به یک معنا هم میتوانیم بگوییم، پشت صحنۀ دولتها، همین بنگاهها نشستهاند. چه بسا که روی دیگر سکۀ دولتهای بازارساز در کشورهای سرمایهداری، بنگاههای دولتساز باشند.
باید توجه داشت که آن چه تحت عنوان منافع ملی در کشورهای غربی تعریف شده و مبنای عمل دولتهاست، قابل تفکیک از بنگاههای بزرگ نیست. اگرچه منفعت اصلی را ثروتمندان میبرند، ولی انبوهی از کارگران و مهندسان و تأمینکنندگان ریز و درشت هم سر سفرۀ همین بنگاههای بزرگ نشستهاند و همین طور میلیونها نفر سهامداران خرد و متوسط و از همه مهمتر، دهها و بلکه صدها میلیون نفر مشترکان صندوقهای بیمه و بازنشستگی. شاهد این مدعا، اعتراف خانم کلینتون به بازارسازی برای جنرالالکتریک در الجزایر است. قاعدتاً افکار عمومی و حتی رسانههای رقیب، این عمل وزير امور خارجه آمریکا را در جهت منافع ملی به حساب میآورند. آيا هیچ شهروند آمریکایی را سراغ دارید که به این کار خانم کلینتون اعتراض کرده باشد، که چرا اعتبار دولت قدرقدرت و قویشوکت را خرج منافع یک بنگاه کرده است؟
در این یادداشت مجالی برای بحث درباره عادلانه یا غیرعادلانه بودن ادغامهای سریالی خودروسازان و سلامت یا فساد لابی سیاسی شرکت جنرالالکتریک و برحق یا ناحق بودن عمل وزیر امور خارجه آمریکا به خاطر مداخله در مناقصۀ بینالمللی و بیرون کردن مپنا از بازار الجزایر نیست. آنچه که از منظر سیاستگذاری صنعتی اهمیت دارد، اهتمام مشترک دولتهای غربی و دولت چین و شرکتهای تحت پوشش آنها، نسبت به امر خطیر بازارسازی و تجمیع منابع و قابلیتها برای رقابتپذیری و ماندگاری است. رقابت و ماندگاری در بازاری که ساخته میشود.
“این جمله را دوباره بخوانید: رقابت و ماندگاری، در بازاری که ساخته میشود.”